سکته جهنمی

به نام خدا

همه چیز بر میگرده به سه سال پیش که ناگهان تمام وسایل مذهبی تو خانه یمان گم میشد (مهر نماز. تسبیح. صلیب.قران و...) یک روزبعد از گم شدن تمام وسایل مذهبی خانیمان پدرم سکته کرد دکترا گفتن که موندنی نیست اما من نا امید نشدم حتی زمانی که میخواستن اونو خاک کنن جلو رفتم و اونو تکون دادم تا جایی که پارچه ی سفید دورش افتاد همه وحشت کردن جنازه ای ترسناک زیر اون بود ولی پدر من نبود اون یه زن بود وقتی دقت کردم دیدم دوست دخترم بود گریه کردم خیلی گریه کردم اما فهمیدم که پدرم زندس کل اصفحان رو دنبال پدرم گشتم اما پیداش نکردم یک روز که خواب بودم به خوابم اومد گفت متاسفم گفتم بابا تا الان کجا بود گفت متاسفم گفتم تو دست دخترمو کشتی دیگه هیچی نگفت عصبی شدم رفتم جلو با چشایی پر از گریه زدم پشتش گفتم جواااااب بده برگشت دیدمش اره دیمدمش به دستو پاهاش زنجیر بسته شده بود اونم اتشین بدنش پر از خطو خوط بود چشاش پر از گریه بود اما از خون بعد داد زدو گفت متاسفمممم بعد منو پرت کرد و بعد بیدار شدم رفتم صورتمو شستم وقتی سرمو بالا اوردم و خودمو تو اینه دیدم پشت سرم اون بود برگشتم تا ببینمش دیدم نیس گفتم حتما توهم زدم اما چند روز بعد که خواستم بخوابم رو تختم احساس کردم یک نفر هم بقلم خوابیده برگشتم دیدم یه جنازه با کفن بقلمه کفنشو دادم کنار دیدم دوست دخترمه رو به من کرد گفت بیا باهم بریم من اونجا تنهام گفتم چطوری مردی گفت پدرت اومد خونمون میخواست به من تجا... کنه ولی من رفتم تو دستشویی و رگمو زدم اون برگشت خونه و بعد روح من باعث سکته کردنش شد و بخاطر کارش جهنمی شده ولی با شیطان قراردادیی بست تا یک نفر را قربانی کند تا روحش به زمین برگردد و ان یک نفر زاده ایی از او باشد و تنها فرزند او تو هستی برو فرار کن تا اون دستش بهت نرسه گفتم برم کجا که اون نیاد گفت برو کلیسا من از زمانی که رفتم کلیسا از کشیش خواستم تا من دیگر اینجازندگی کنم من هر روز با وحشت در کلیسا منتظر مرگم هستم تا دست پدرم به من نرسد

www.wizardymous.lxb.ir

ارسال Wizard Joker

ارسال شده در : یک شنبه 19 ارديبهشت 1395 ساعت: 17:27 + تعداد بازديد : 1123

نویسنده : WizardJoker

دسته بندی ها : گزارشات , ,